the state of emergency

Monday, December 05, 2011

دلدادگی بی‌فکر

دلم را به تو می‌دهم

فکرم را نه

فکرم شلوغ است

نمی‌گذارد بخوابی

Saturday, December 03, 2011

برای برگشتن جیران

می‌بینمت

و می‌بوسمت

در آفتاب آذرماه

که تنبل است و دلپذیر

مقل دوستی دو آفتاب‌پرست

که خودم باشم و خودت

Labels:

روزی که جیران رفت.. برای بار چندم

آفتاب برای گرم کردن باران
و روشن کردن تنهایی
آفتاب برای خرجی روزهای سردت
برای داستانی که می‌نویسی
همدیگر را خواهیم دید
دوباره
زیر آفتاب خوشخیالی که در چمدانت می‌بری
و آفتاب‌پرستی که از یاد نخواهد برد
تو را
و چمدان آفتابی‌ات را

Labels:

آرامش

آرام بالا می‌پیچد و

ملایم بنفش می‌زند

دود در زمینه‌ی سقف

-

آدم‌ها هنر نمی‌کنند

سیگارها بلدند چه‌طور خودشان را دود کنند

Labels:

Friday, December 02, 2011

پوزش

شما نگران آبرویتان هستید

پیش کافی‌چی چاق و زن عبوسش

اشک‌های من اما حواسشان نیست

هنوز آن‌قدر کودک‌اند

که نگران هیچ چیز نباشند

Labels:

:(

آدم‌ها امروز خوشبخت‌ترند

چرا که وقتی خواب

چون پناهگاهی باستانی

آنها را به خود راه نمی دهد

گوشی‌هایی دارند

که می‌تواند به جای لب‌هایشان

لبخند بزند

Labels:

باستان‌شناسی یک دلهره

بیدار شدن قبل از آفتاب

همیشه بشر را مضطرب کرده

طلوع اما هر روز

قسمت بزرگ این اضطراب را بخار می‌کند

و قسمت کوچک

چون غمی ازلی

چشمان انسان را اندکی زیباتر


سقوط آدم و حوا

پیش از طلوع باید اتفاق افتاده باشد

بی شک

Labels:

به مادرم گفتم دیگر تمام شد

آنچه از دهان تو بیرون می‌آید

با طلوع خورشید هم به دهان تو باز نخواهد گشت

در هوا می‌ماند

و چون مهی مسموم

مرا از آفتاب جدا می‌کند


در خاموشی رویا

گل خشکیده را

میان آفتاب و ابر شیمیایی تمیزی نیست

Labels:

Thursday, December 01, 2011

فحش

شعرها هم با من راه نمی‌آیند

وقتی بی‌ شعوری که گفتی

به خیابان می‌زنم

Labels:

ای برادر کجایی

دنده است زیر دستم

یا دست توست رویش

که توی این ترافیک

دل ماشین را این‌طور می‌لرزاند

Labels:

Saturday, February 13, 2010

farsi nadaram!!

bal haye khise parvane
golbarg haye zarife shenavar

damnooshe gole gavzaban
jooshandeye bale parvane

takhte khab

shodei barayam shabihe in takhte khab
negahsh ke mikonam
az khab badam miayad
khabam ke bord
az bidar shodan motenaferam

Wednesday, August 12, 2009

سرقت کمی ادبی

بهترین جا برای گفتنش
پشت بوسه ای بی صدا
آنجا
درست زیر نرمه ی گوشت

زمزمه کنم؟
..یا با صدای بم آهسته

ترسو

باران
شب
دریا
بیدار ماندن بدون تو..
نه
ارزشش را ندارد

Friday, March 13, 2009

پروانه

پروانه‌ای بود
توی شیشه‌ی عطرم
پر زد و نشست
روی بالش تو
روزی که مادرت
هنوز گلدوزی می‌کرد