نگهبان مهربان ما
مرد که افتاد توی استخر
مرد که مُرد
بیرونش که آوردیم
خشکش که کردیم
گوشهی اتاقش که گذاشتیم
..همیشه که پیشمان ماند
دیگر از هیچ چیز نمیترسیم
مرد که مُرد
بیرونش که آوردیم
خشکش که کردیم
گوشهی اتاقش که گذاشتیم
..همیشه که پیشمان ماند
دیگر از هیچ چیز نمیترسیم
(!! برگرفته از بلست جیران در روزهای گذشته و نیز نگاهی که او به داستان لول و ادنا در ده داستان تاسف بارنداشت)
2 Comments:
At 8:15 PM, Anonymous said…
maryam jo0o0o0o0o0o0o0on!
bloget kheeeeeeeiliiiii khogshele!
kheeeeeeeiliiiiiii duset dalaaaaaamm!!!!!
>:D< >:D<
At 5:41 PM, Anonymous said…
آمدم
و یادم آمد بگویم
که فقط همینقدر شعرم می آید!!!!!!
Post a Comment
<< Home