the state of emergency

Wednesday, February 06, 2008

از قبل

به سایه به سایه نایی نایی تو بگو کلمه به کلمه هرچه را که شنیدی سلول سلول پوستی را بگو که چین می خورد و از هم می پاشید صدای ریش ریش ناخن هایش را برایم دربیاور لپ هایت را باد کن شکل بمبی که توی سر من ترکید حرف بزن با من بگو نایی من سردم سرما قرمزی رنگ پریده ای دارد میان پوست و گوشت دلم مثل لپ های تو باد کرده و گهگاه شیشکی در می کند مثل گوشت روی تخته که ساتوری اش کرده باشند و تا چپه اش نکنند توی تشت مسی کباب نمی فهمد چقدر پرپر است تو متصل ساتور بزن و من گهگاه خودم را رها می کنم توی تشت مسی ریزریز شل و آبدار بگو نایی از دست های مغرور درخت حیاط که فاصله اش را هرگز با این پنجره ی کثیف کم نکرد می خواهم بخوابم شب را برایم بیاور کول من خانه را بار زده شب را تو بیاور تو که از ستاره ای دیگر آمده ای و چیزی از خواب نمی دانی

0 Comments:

Post a Comment

<< Home