یه داستان نیمهکاره نوشته بودم از یه پسر جذاب با ماشینش! ماشینش خیلی خاص بود لامصب... چهارصد و پنجاه تا سرعت میرفت و اتوماتیک بود و خودش میپیچید و همینجور میرفت! ماشینه قراره آخر داستان دوباره بره توی نمایشگاه برای فروش از بس نوئه. احتمالاً پسره هم یا میمیره یا چیزی شبیه به اون... آهان! یه دختره هم هست
یه داستان نیمهکاره نوشته بودم از یه پسر جذاب با ماشینش! ماشینش خیلی خاص بود لامصب... چهارصد و پنجاه تا سرعت میرفت و اتوماتیک بود و خودش میپیچید و همینجور میرفت! ماشینه قراره آخر داستان دوباره بره توی نمایشگاه برای فروش از بس نوئه. احتمالاً پسره هم یا میمیره یا چیزی شبیه به اون... آهان! یه دختره هم هست
3 Comments:
At 1:10 PM, Anonymous said…
آیا سمیرا هم؟
At 4:26 PM, اشکان said…
یه داستان نیمهکاره نوشته بودم از یه پسر جذاب با ماشینش! ماشینش خیلی خاص بود لامصب... چهارصد و پنجاه تا سرعت میرفت و اتوماتیک بود و خودش میپیچید و همینجور میرفت! ماشینه قراره آخر داستان دوباره بره توی نمایشگاه برای فروش از بس نوئه. احتمالاً پسره هم یا میمیره یا چیزی شبیه به اون... آهان! یه دختره هم هست
At 4:26 PM, اشکان said…
یه داستان نیمهکاره نوشته بودم از یه پسر جذاب با ماشینش! ماشینش خیلی خاص بود لامصب... چهارصد و پنجاه تا سرعت میرفت و اتوماتیک بود و خودش میپیچید و همینجور میرفت! ماشینه قراره آخر داستان دوباره بره توی نمایشگاه برای فروش از بس نوئه. احتمالاً پسره هم یا میمیره یا چیزی شبیه به اون... آهان! یه دختره هم هست
Post a Comment
<< Home