شعر بود
روز را بخوان خاك كن زمين تاريك روشن است خاك لب پر مي زند مردگان شرمگين نااميدانه كفن هاي پوسيده را مي جويند براي پوشاندن اندامي ناموجود و مهيب تازه وارد زنده به گور با تفرعن خود را در خانه جديد مي گسترد ما در تاريكي طبقه پنجم روبه روي هم نشسته ايم
0 Comments:
Post a Comment
<< Home