the state of emergency

Wednesday, August 10, 2005

بچه خوبي باش

دستت را بگذار همانجا كه من دوست دارم.. آن جايي را ببوس كه من مي گويم.. جايي را بليس كه من مي خواهم.. آن تن را بفشار كه من نشانت مي دهم.. آن آغوش را بپذير كه من اشاره مي كنم.. آن پوست را ببو كه بند از رختش من گشوده ام..در مويي بياويز كه روسري را من از سر كشيده ام.. دست و پاي تقلايش را بسته ام.. به همين جان تجاوز كن‘ كه دهان ضجه اش را من سفت گرفته ام.. من.. من.. من‘ فرشته نگهبان توام.ا

3 Comments:

  • At 2:22 PM, Blogger 4040e said…

    با ب شروع کن ب همیشه برای شروع حرفها خوب است. لبهای آدم جمع میشود و یک آن هوایی که از گلو رها میشود همان یک ذره از هوا نرم روی صورت من مینشیند. مهم نیست کجایی یا از چه حرف میزنی فقط با ب شروع کن. حجم هوای آ مرا با خود خواهد برد. اینهمه هجوم عسل بوها مرا خفه میکند...

     
  • At 4:54 PM, Anonymous Anonymous said…

    به نظر در اینگونه مواقع، آدم بیشتر به فرشته ی نگهبانش احتیاج داره..مریم جان متن خیلی جالبی بود مث همیشه

     
  • At 8:45 AM, Anonymous Anonymous said…

    مارمولک پرنده ... تو هر چی باشی فرشته نیستی ... شاید یکی از اجنه باشی ... از اون جنهایی که نسبتا بی آزارند !ه
    5649

     

Post a Comment

<< Home