تو به طرز نامعقولي در من تثبيت شده اي.اينجا هم كسي زياد مواظب من نيست. مدام در قفس را باز مي گذارند. من هم بي اختيار مي پرم به آغوش خيالت. جنگل پر ببر و گرگ هميشگي
كنار يه كلاف در هم برهم پر از گره هاي باز نشدني نشسته بودرو شنهاي ساحل كه ديگه حالا تاريك تاريك شده بودن...يه نيگاه به سازه ريسموني عجيب خودش كه قرار بوده يه تور از آب در بياد ميندازه..ديگه فرصت نداره!!...ولي تونسته بود با همين تو مسابقه اول بشه و نگاه همه اونهايي كه تازه تور قشنگشونو درست كرده بودند متعجب كنه..سيگار ميكشيد و بقيه شركت كننده ها رو كه بدون توجه به اون ازش دور ميشدن با بي تفاوتي هميشگي نگاه ميكرد. NmA
نسيمي كه چشمان تنديس هاي سياه را مي بندد بلوز تو را آهسته باز مي كند
نسيمي كه نه موافق است و نه مخالف آهنگ جان تو را مي كند نسيمي كه فرمولهاي فيثاغورث را در هوا پخش ميكند كم كم بر تو چيره مي شود كبوتري كه در قلب توست اكنون در دست او زنداني است كبوتري كه سر مقاومت ندارد و اجازه مي دهد كه او را به سادگي خفه كنند
قصه تمام است : نسيم بيگانه تو را مي ربايد و با خود مي برد
3 Comments:
At 12:55 AM, Anonymous said…
كنار يه كلاف در هم برهم پر از گره هاي باز نشدني نشسته بودرو شنهاي ساحل كه ديگه حالا تاريك تاريك شده بودن...يه نيگاه به سازه ريسموني عجيب خودش كه قرار بوده يه تور از آب در بياد ميندازه..ديگه فرصت نداره!!...ولي تونسته بود با همين تو مسابقه اول بشه و نگاه همه اونهايي كه تازه تور قشنگشونو درست كرده بودند متعجب كنه..سيگار ميكشيد و بقيه شركت كننده ها رو كه بدون توجه به اون ازش دور ميشدن با بي تفاوتي هميشگي نگاه ميكرد. NmA
At 11:56 AM, Anonymous said…
فرمول هاي فيثاغورث
نسيمي كه چشمان تنديس هاي سياه را مي بندد
بلوز تو را آهسته باز مي كند
نسيمي كه نه موافق است
و نه مخالف
آهنگ جان تو را مي كند
نسيمي كه فرمولهاي فيثاغورث را
در هوا پخش ميكند
كم كم بر تو چيره مي شود
كبوتري كه در قلب توست
اكنون در دست او زنداني است
كبوتري كه سر مقاومت ندارد
و اجازه مي دهد
كه او را به سادگي خفه كنند
قصه تمام است : نسيم بيگانه
تو را مي ربايد و با خود مي برد
( karl Krolow )
( دفاع از گرگها )
At 11:46 PM, Anonymous said…
........
Post a Comment
<< Home