the state of emergency

Sunday, January 28, 2007

طرح 1

زن در خانه راه مي رود و بدن آتشينش را از اثاثيه دور نگه مي دارد. شمع ها با حركت او نوسان مي كنند و گل هاي مصنوعي به دنبالش سر مي چرخانند. زن به پنجره نزديك مي شود. پرده خود را به سينه هايش مي سايد. زن پرده را كنار مي زند. پيشانيش را مي چسباند به شيسه سرد. نگاهش پي چيزي را مي گيرد و با آن آرام در امتداد كوچه مي رود. به آخر كوچه كه مي رسد چشم مي بندد و از پنجره دور مي شود.- جاي پيشاني روي شيشه ورم كرده و قرمز است- دراز مي كشد روي نقش وسط قالي. لرزه اي گل هاي قالي را از هم باز مي كند. كرك هاي ابريشمي خود را به زن مي فشارند. ...... رشته هاي نازك اسليمي را از روي ران هايش كنار مي زندو برمي خيزد. چشم باز مي كند. آينه قدي او را از پشت لباس هايش نشان مي دهد. زن با شك دست مي كشد به پارچه هاي روي تنش. ........ آب سرد را باز مي كند و زير جرياني كه پيش از رسيدن به موهايش تبخير مي شوند خود را خنك مي كند. .......... استكان هاي چاي بشقاب هاي ميوه و روزنامه ها را از روي ميز جمع مي كند. با كهنه نم دار گله گله آتش روي ديوارها را خاموش مي كند و لكه هاي قرمز روي قالي را مي سايد. به آشپزخانه مي رود. زير كتري شعله پخش كن مي گذارد. چرخ خريدش را دست مي گيردو بيرون مي رود.. ساعت ساكت است و نسيمي معطر شعله كوچك شمع ها را به سمت پرده بي قرار مايل مي كند.ء

1 Comments:

  • At 4:18 PM, Anonymous Anonymous said…

    yek shab aatash dar....sookht choon....

    oo be har soo midavad geryan
    dar lahibe atashe soozan.........merc.dobare faryade shajariano goosh kardam....

     

Post a Comment

<< Home