the state of emergency

Sunday, January 20, 2008

oh my sissy

شب شده
گاز طبیعی توی شومینه ووروور می کند
من نشسته ام بالای سر جزوه ی مفتی که سی هزار تومان برایم آب خورده
و فکر می کنم خوش به حال تو که الان داری با او حرف می زنی

Thursday, January 17, 2008

poetic situation

کسی هست که پایین و بالا می رود کتاب های قفسه ی شعر را
با منی ایستاده در کنارش
حواس پرت و گوارا
با شاعرانه ترین نگاه روزم

expired routine for heidari jan

می آیم.. می خواهی.. می دهم.. می کنی.. می روم

best way to spoil everything

بخش بزرگی از کیفیت دراماتیک اتفاقات زندگی در اینست که یک جایی هنوز مانده به ته ته تمام شوند. این اما دقیقا همان کاریست که من هیچ وقت راضی ش نشدم. تا ته ته می روم.. تا آخر گندزدن به همه چیز