Monday, December 05, 2011
Saturday, December 03, 2011
برای برگشتن جیران
میبینمت
و میبوسمت
در آفتاب آذرماه
که تنبل است و دلپذیر
مقل دوستی دو آفتابپرست
که خودم باشم و خودت
Labels: پاییز
روزی که جیران رفت.. برای بار چندم
آفتاب برای گرم کردن باران
و روشن کردن تنهایی
آفتاب برای خرجی روزهای سردت
برای داستانی که مینویسی
همدیگر را خواهیم دید
دوباره
زیر آفتاب خوشخیالی که در چمدانت میبری
و آفتابپرستی که از یاد نخواهد برد
تو را
و چمدان آفتابیات را
و روشن کردن تنهایی
آفتاب برای خرجی روزهای سردت
برای داستانی که مینویسی
همدیگر را خواهیم دید
دوباره
زیر آفتاب خوشخیالی که در چمدانت میبری
و آفتابپرستی که از یاد نخواهد برد
تو را
و چمدان آفتابیات را
Labels: پاییز
آرامش
آرام بالا میپیچد و
ملایم بنفش میزند
دود در زمینهی سقف
-
آدمها هنر نمیکنند
سیگارها بلدند چهطور خودشان را دود کنند
Labels: پاییز
Friday, December 02, 2011
پوزش
شما نگران آبرویتان هستید
پیش کافیچی چاق و زن عبوسش
اشکهای من اما حواسشان نیست
هنوز آنقدر کودکاند
که نگران هیچ چیز نباشند
Labels: پاییز
:(
آدمها امروز خوشبختترند
چرا که وقتی خواب
چون پناهگاهی باستانی
آنها را به خود راه نمی دهد
گوشیهایی دارند
که میتواند به جای لبهایشان
لبخند بزند
Labels: پاییز
باستانشناسی یک دلهره
بیدار شدن قبل از آفتاب
همیشه بشر را مضطرب کرده
طلوع اما هر روز
قسمت بزرگ این اضطراب را بخار میکند
و قسمت کوچک
چون غمی ازلی
چشمان انسان را اندکی زیباتر
سقوط آدم و حوا
پیش از طلوع باید اتفاق افتاده باشد
بی شک
Labels: پاییز
به مادرم گفتم دیگر تمام شد
آنچه از دهان تو بیرون میآید
با طلوع خورشید هم به دهان تو باز نخواهد گشت
در هوا میماند
و چون مهی مسموم
مرا از آفتاب جدا میکند
در خاموشی رویا
گل خشکیده را
میان آفتاب و ابر شیمیایی تمیزی نیست
Labels: پاییز