the state of emergency

Saturday, August 30, 2008

با تشکر از دکتر سارا honeymoon palsy

سرم روی بازوی بیچاره‌ات به خواب رفته
بازوی بیچاره‌ات هم

پیمان هوشمندزاده

تقصیر من نیست
شیب تخت به سمت توست

Tuesday, August 19, 2008

می شه بی من نرید؟

می شه من نیام؟

;) خاطره می شود

له می شوند
توی ماشین
توی سفر
توی جاده
توی آفتاب
توی ترافیک
چهار نفر از یک خانواده ی شش نفره

Thursday, August 14, 2008

ماجراهای دختر پدرمادردارکه از اتوبوس جا ماند

از بین چهار تا سفر
او
با پدر و مادرش می رود شمال

Sunday, August 10, 2008

براتیگان بازی

رویای بابل را تا اینجا که خواندم دوست داشتم.. به نظرم فعلا بهتر از صید قزل آلا آمد.. به هر حال ریچارد عزیز اگر فقط شعر می گفتی هم به جایی از دنیا برنمی خورد!!ء

دانسته گی 2

با من حرف می زند

Saturday, August 09, 2008

دانسته گی

خوب می‌داند چه می‌کند دختر
از سکس وقتی
با تو حرف می‌زند

Wednesday, August 06, 2008

جدیدا فقط

شعرهای قبلی را بخوانید
جدیدا
چرند می‌نویسم

یک روز گه

درد و گم شدگی و دعوا و گم کردگی و گرما و ردشدگی و غرغر و من

خانه‌ی باد

درخت کوچک من
به باد
بود
کجاست؟

Friday, August 01, 2008

در آمده نیامده

هرچه می نویسم
چرند از آب
و من از گل

پیشدستی احمق‌ها

معذرت می‌خوام ولی
اگه اون حرفا رو زدم
فقط واسه خاطر این بود که مطمئن بودم
خودت بالاخره بش می‌گی

چه کارش کنم؟

فکر کنید کتاب تاخیری شل سیلور که نه پول جریمه ی تا حالاش را داشت نه طاقت اینکه ببیند هر روز جریمه اش بیشتر می شود. تازه عذاب وجدان را هم به شدت اضافه کنید
امور زندگی من به طور کلی مشمول همان قاعده ی کتاب تاخیری کتابخانه‌اند